:)

:)

پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

انتقام یک بوسه10

يكشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۷، ۰۱:۰۰ ب.ظ

نتونستم خنده ام و کنترل کنم بشکنی زد و گفت : اینه !

-برو موهای پرنوش و از ته بزن زن ذلیل ! !

یحیی : از الان داری خواهر شوهر بازی در می یاری ؟

مدام نگاهش به سمت ساعت می چرخید سشوار و از دستش گرفتم و گفتم : برو به پرنوش زندگیت برس ! !

خندید و گفت : کلاس دارم !

-آره خوب لابد درسهایی از زندگی ! !

سشوار و به دستم داد و راهی در خروجی شد دستش و کشیدم و بوسه ای رو گونه اش کاشتم و در حالی که صورتم و مالش می دادم و گفتم : این خارا رو سه تیغه کن پرنوش خانم اذیت نشده ! !

پس گردنی نثارم کرد و رفت شیفته تو چارچوب ایستاد و گفت : خواهر برادر چه دل و قلوه ای می دن !

-شاخکهای حسادتت فعال شد ؟

شیفته : کم نه ! ! ژوبین ما که از این کارا بلد نیست ! !

از داخل آینه براندازش کردم شال سفید و مانتوی سفید نسبتا کوتاه شلوار جین آبی سری تکون دادم و گفتم : بهبود که تو رو با این وضعیت ببینه می گه برم یه چرخی بزنم ؟

نگاهی به خودش کرد و گفت : مشکل چیه ؟

-مثل اینکه چند کیلو اضافه وزنت اصلا به چشمت نمی یاد ؟

چشم غره ای نثارم کرد و روی تختم به انتظار نشست و من با آرامش تمام مشغول شدم از سشوار کشیدن تا آرایش و آرا ویرا کردن مانتوی سرمه ای رنگی و شال مشکی به اضافه جین یخی ضرب داری انتخاب کردم شیفته غرید و گفت : آژانس بیرون منتظره د بجنب ! !

لی لی کنان کفشام و پوشیدم و گفتم : بذار یه نمه تاخیر کنیم کلاس بذاریم ! !

شیفته : لازم نکرده خودت همیشه من و به وقت شناسی ترغیب می کنی ! !

-چیه می ترسی چند دقیقه دیر کنیم بپره !

اول شیفته و به دنبالش من سوار شدم شیفته نالید و گفت : یغما می خوای بشینی یه بسم ا..بگو !

-خب جمع کن خودتو !

به خودش اشاره کرد و گفت : از این جمع تر ؟

خندیدم و گفتم : خوب مشکل من چیه حجم تو کل ماشین و گرفته ؟

شیفته : خوبه دو کیلو اضافه وزن دارم که چماغش کنی !

-قربونت همتشو نداری وگرنه دو روزه می شی نی قلیون !

شیفته : لازم نکرده که بشم تو ؟

-مگه من چه ایرادی دارم ؟

شیفته : بینیتو بگیرن جونت در اومده ! !

-بهتر از اینکه شبیه خمره باشم ! !

با غیض گفت : خمره عمه ته !

با چشم و ابرو به راننده اشاره کردم و دهانم و نزدیک گوشش بردم و گفتم : عمه ام که مامان خودته ! !

دندون قروچه ای کرد و نگاهش و از پنجره به بیرون پرت کرد در تمام طول راه دیگه حرفی بینمون رد و بدل نشد مقابل رستورانی که شیفته آدرسش و به راننده داده بود پیاده شدیم نمای بیرونی رستوران و برانداز کردم و گفتم : ظاهرش که خوبه ! !

شیفته همونطور که کرایه رو حساب می کرد گفت : این قدر ادای این ندید بدیدا رو در نیار ! !

پوفی کشیدم و گفتم : بیا بریم تا نپریده و ما رو به خرج ننداختی ! !

شیفته آینه کوچکش و در آورد و در حالی که خودش و برانداز می کرد گفت : چطورم ؟

شونه ای بالا انداختم و گفتم : مثل همیشه !

شیفته : همیشه چه شکلیم ؟

-یالغوز! !

کیفش و روی سرم کوبید و گفت : دیگه نشنوم !

تعظیمی کردم و گفتم : چشم بانو !

شیفته : دوشیزه !

شکلکی در آوردم و گفتم : دوشیزه ! !

دوتایی راهی شدیم نگاهمون داخل رستوران به دنبال چهره آشنایی می چرخید بهبود از دور دستی تکون داد سری به نشونه سلام تکون دادم و رو به شیفته گفتم : اوناهاش !

سلانه سلانه به سمتش رفتیم ایستاد و با خوش رویی شروع کرد به خوش و بش صندلی و برای شیفته عقب کشید خواست صندلی منم عقب بکشه که مانع شدم و گفتم : لزومی نداره ! !

سری تکون داد و مقابلمون نشست منو رو به سمتمون گرفت و گفت : چی میل دارید ؟ ؟

کیفم و روی میز گذاشتم و گفتم : ما که محض نهار خوردن اینجا نیومدیم ! !


  • 00:00 :.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی