سخن بزرگان
ولی سکوت کنی ...
- ۹۷/۰۶/۱۹
ولی سکوت کنی ...
یابن الشّبیب! درد حسین درد جان فزاست
یابن الشّبیب! روضۀ ما داغ پر بلاست
یابن الشّبیب! درد حسین درد بی کسی است
یعنی عزیز فاطمه شبگرد بی کسی است
یابن الشّبیب! عمۀ ما را کتک زدند
آتش هزار بار به باغ فدک زدند
یابن الشّبیب! کوچه به دل غم نشانده است
یعنی هنوز دست علی بسته مانده است
یابن شبیب خنده مرا ترک می کند
خَدّ التّریب را چه کسی درک می کند؟
یابن الشّبیب! غصه دلم را کباب کرد
شیب الخضیب دیدۀ ما را پر آب کرد
یابن الشّبیب! جرم یتیم سه ساله چیست؟
دیگر پس از امام کُشی آه و ناله چیست؟
یابن الشّبیب! قصۀ معجر نگفتنی است
جریان حنجر و دم خنجر شنفتنی است
یابن الشّبیب! غارت خیمه عجیب بود
در شعله ها سلالۀ حیدر غریب بود
یابن الشّبیب! دختر ترسیده دیده ای؟
در زیر خار طفلک خوابیده دیده ای؟
یابن الشّبیب! جدّ مرا سر بریده اند
پیش نگاه عمۀَ ما سر بریده اند
علی اکبر لطیفیان