ساعت قدیم و جدید کم بود از فردا پول قدیم و جدید هم میاد
-اقا این چند؟
+پنج تومن
- پنج تومن قدیم یا پنج تومن جدید
ساعت قدیم و جدید کم بود از فردا پول قدیم و جدید هم میاد
-اقا این چند؟
+پنج تومن
- پنج تومن قدیم یا پنج تومن جدید
دکتر به داداشم گفته بود برای کاهش وزنت شبا به جای شام باید پیاده روی کنی...
شیش ماه رفت دیدیم از قبلم چاقتر شده...
یه روز تعقیبش کردم دیدم پیاده میره تا سر خیابون یه پیتزا میخوره برمیگرده😂😂😂
روزی باران شدیدی می بارید. ملانصرالدین پنجره خانه را باز کرده بود و داشت بیرون را نگاه می کرد. در همین حین همسایه اش را دید که داشت به سرعت از کوچه می گذشت.
ملا داد زد: آهای فلانی! کجا با این عجله؟ همسایه جواب داد: مگر نمی بینی چه بارانی دارد می بارد؟
ملا گفت: مردک خجالت نمی کشی از رحمت الهی فرار می کنی؟
همسایه خجالت کشید و آرام آرام راه خانه را در پیش گرفت. چند روزی گذشت و بر حسب اتفاق دوباره باران شروع به باریدن کرد و این دفعه همسایه ملا پنجره را باز کرده بود و داشت بیرون را تماشا می کرد که یکدفعه چشمش به ملا افتاد که قبایش را روی سر کشیده است و دارد به سمت خانه می دود.
فریاد زد: آهای ملا! مگر حرفت یادت رفته؟ تو چرا از رحمت خداوند فرار می کنی؟ ملانصرالدین گفت: مرد حسابی، من دارم می دوم که کمتر نعمت خدا را زیر پایم لگد کنم. 😍😂😂😁
پدرم دلواپسِ آیندهی خواهرم است، اما
حتی یکبار هم اتفاق نیفتاده که با هم
به کافی شاپ بروند، در خیابان قدم بزنند
و گاهی بلند بلند بخندند.
خواهرم نگران فشار خون پدرم است؛
اما حتی یک بار هم نشده خواسته هایش
را به تعویق بیندازد تا پدر کمی احساس
آرامش کند.
مادرم با فکرِ خوشبختیِ من خوابش نمیبرد.
اما حتی یکبار هم نشده که با من در
موردِ خوشبختیام صحبت کند و بپرسد:
فرزندم چه چیزی تو را خوشحال میکند؟
من با فکرِ رنج و سختیِ مادرم از خواب
بیدار میشوم. اما حتی یکبار هم نشده
که دستش را بگیرم، با او به سینما بروم،
با هم تخمه بشکنیم، فیلم ببینیم و کمی
به او آرامش بدهم.
ما از نسلِ آدمهای بلاتکلیف هستیم.
از یکطرف در خلوتِ خود، دلمان برای
این و آن تنگ میشود،
از طرف دیگر، وقتی به هم میرسیم،
لالمانی میگیریم!
انگار نیرویی نامرئی، فراتر از ما وجود
دارد که دهانمان را بسته تا مبادا چیزی
در مورد احساس مان بگوئیم!
راستی چرا؟؟؟
.
دانشمندا میگن وقتی سر یه آدم تو گوشی خم میشه، به گردنش بیست و هفت کیلو فشار وارد میشه !
+ شما وقتی ما سرمون تو کتاب و درس بود کدوم گوری بودید دقیقا؟ 😎😁
امروز فراموش کردیم بابامو سحری بیدار کنیم، سر سفره به مادرم گفتم فکر نمیکنی چیزی کمه؟
گفت نمکدون!!😂
ینی عشق و محبت موج میزنه بین شون
ذره ذره، محبت را باختم و شکست را بردم.
وقتی که در برنامه ریزی سال نو(کریسمس) همسرم را به زور با کسانی که دوست نداشت
به سفر بردم، فکر کردم که بردم، اما باختم.
وقتی که پول پس انداز مشترک را برای خرید
بی ام و آخرین مدل خرج کردم، فکر کردم
که بردم، اما باختم.
وقتی که در جمع خانوادگی جواب دندان
شکنی به برادر و مادرش دادم و سر
جا نشاندمشان، فکر کردم که بردم، اما باختم.
وقتی برای خریدهای ریز و درشت زنانه
برچسب حماقت به همسرم زدم و وانمود
کردم که گریه اش را ندیدم و پولش را
بودجه بندی کردم، فکر کردم که بردم، اما باختم.
وقتی در گردش یک روزه جلوی دوستان،
عیب های همسرم را گفتم و همه خندیدیم و
کمی سر به سرش گذاشتم و کارهایش را
مسخره کردم، فکر کردم که بردم، اما باختم.
وقتی دلش میشکست و ناراحت میشد
و میخواستم زیادی لوس نشود و
محل اش نمیگذاشتم، فکر کردم که
بردم، اما باختم.
وقتی سعی میکردم جلو دیگران وانمود کنم
که من عاقلترم و اشتباهات تقصیر اوست
و تنهایش میگذاشتم، فکر کردم که بردم،
اما باختم.
وقتی سعی نمیکردم که مانند او شوم و
او هم، مانند من، فکر میکردیم که بردیم،
اما هر دو به تساوی باختیم.
زندگی و محبت را ذره ذره باختیم و
شکست را طی بیست و پنج سال بردیم.
همدلی یعنی وقتی یکی از زوجین گریه
میکند، دیگری شوری اشک را در
خودش حس کند.
همدلی یعنی مبارزه با خودخواهی
به خاطر دیگری...
.
دو سوره در قرآن، با کلمه "ویل" شروع شده
"ویل" یکی از شدید ترین تهدید های قرآن است،
و اون دو آیه اینها هستند:
وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ
وای بر کم فروشان...
وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ
وای بر عیبجویان طعنه زننده...
اولی در مورد مال مردم
دوم در مورد آبروی مردم...
مراقب هر دو باشیم!
این دستگاه فشار خون مچیها از یخچال هم برای خونه واجبتره...
بابام باهاشون چند ساعت مهمونها رو سرگرم میکنه...
حتی بعضی وقتا به بهانه فشار بالا بهشون شام هم نمیده!! 😂