:)

:)

پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

داستانک :(

سه شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۷، ۰۱:۳۰ ب.ظ

میخوام براتون قصه‌ یکی از زنان خانه‌دار رو تعریف کنم، یه نفر از میلیون‌ها... بذارید صداش کنیم خانم خونه!

خانم خونه ۸ ساله که با آقای خونه ازدواج کرده و یه دختر ۶ ساله داره. خانم خونه هر روز صبح زودتر از همه بیدار میشه دخترش رو بیدار میکنه، صبحانه رو آماده میکنه. به دخترش صبحانه میده، دخترش رو آماده میکنه و میبره مدرسه. تو راه برگشت خریدهای خونه رو انجام میده، وقتی میرسه خونه، آقای خونه رفته سرکار. خریدها رو جابه‌جا میکنه صبحانه رو جمع میکنه، ظرفها رو میشوره، تخت‌ها رو مرتب میکنه، گردگیری میکنه جاروبرقی میکشه. ناهار رو آماده میکنه تا بیاد یه دقیقه بشینه میبینه ساعت یک شده باید بره دنبال دخترش...

آقای خونه تو محل کارش داره کارهاش رو انجام میده

خانم خونه باید همه‌ خستگیهاش رو قبل از اینکه دخترش رو ببینه قورت بده. با روی باز دخترش رو از مدرسه برداره به حرفهاش گوش بده و سر راه برن که وسایل کاردستی که دختر باید درست کنه رو بخرن. خانم خونه بعد از اینکه میرسه خونه ناهار میده به دخترش، ظرفها رو میشوره، لباسهای دخترش رو جابه‌جا میکنه؛ همینطور که به دخترش کمک میکنه، کاردستیش رو درست کنه شام رو هم آماده میکنه.

ساعت ۷ آقای خونه میرسه خونه مثل یه قهرمان که از صبح رفته به جنگ غول بزرگ زندگی و حالا پیروزمندانه از جنگ برگشته ازش استقبال میشه.

خانم خونه داره میز شام رو میچینه آقای خونه رو کاناپه داره تلویزیون میبینه، دخترشون میره کاردستیش رو به آقای خونه نشون بده و از سروکله آقای خونه بالا بره که خانم خونه میگه بابات خسته‌ست بذار استراحت کنه بیا تو آشپزخونه بمن نشون بده. شام آماده میشه، خورده میشه، ظرفها شسته میشه، آشپزخونه تمیز میشه، برقها خاموش میشه. نصف شب خانم خونه با سرفه‌های دخترش از خواب بیدار میشه و شب از دخترش پرستاری میکنه، در حالی که آقای خونه خوابیده.

آخه میدونید چیه؟ آقای خونه فردا میخواد دوباره بره به جنگ غول بزرگ زندگی و باید خوب استراحت کنه.

۴ سال میگذره آقای خونه ترفیع میگیره ماشین میخره و یه آپارتمان کوچیک، آقای خونه خوشحاله خوشحاله که حالا بنام خودش ماشین و خونه داره؛ ماشین و خونه‌ خودش! خود خودش!

آقای خونه کلی کار کرده زحمت کشیده برای اینا و حقشه؛ اون همچنان شبها قهرمانانه برمیگرده خونه مورد استقبال گرم خانواده قرار میگیره؛ خیلی‌ها فکر میکنن خانم خونه سهمی نداشته، نه در موفقیت همسرش نه در اموالش و نه چیزای دیگه

آخه میدونید چیه؟ خانم خونه نمیره به جنگ غول بزرگ زندگی! آخه خانم ‌خونه ‌خانه‌داره! چه دل پُری داره خانم خونه...


  • 00:00 :.

نظرات  (۱)

خدا حافظ همه مادرها باشه...
پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی