دقت کردم به این نتیجه رسیدم علاوه براینکه روز پسر نداریم،
آهنگی هم به اسم پسرا نخوندن بجز ممد نبودی ببینی😕😂😂
خانما یه نوع قهر دارن که نه تو میدونی برا چی قهرن نه خودشون میدونن چرا قهر کردن، فقط میدونن که باید قهر باشن
تازه باید موقع نازکشی طوری نازشونو بکشی که قهر نکنن که چرا قهر کردن و تو متوجه نشدی که چرا قهرن!
به همین سادگی به همین خوشمزگی!
نسل سوخته ما بودیم که روزی که مدرسه تعطیل میشد کله سحر تا دم در مدرسه میرفتیم میفهمیدیم تعطیله برمیگشتیم نه اینا که علاوه بر شبکههای اجتماعی و رسانهها، دوتا مامانبزرگاشونو و خاله و دایی و عمه ها و عموهاشون و حتی خاله مامانشون تکتک زنگ میزنن مطمئن شن خبر تعطیلیو شنیدیم!
امیدوارم همین روزا
یه اتفاق خوب تو زندگیتون بیفته
که از ته دلتون داد بزنید خدایا شکرت...
دختر پادشاه یونان عاشق شاپور ساسانی شد و پیشنهاد ازدواج داد ، شاپور در قبال این پیشنهاد خواستار باز کردن دروازههای شهر برای سربازان ساسانی کرد . شاهدخت موافقت کرد و به پدرش خیانت کرد ؛
شاپور پس از تصرف شهر دخترک را گردن زد و گفت : کسی که به پدرش خیانت کرد چگونه به من رحم کند ؟!!
+تا تو باشی دیگه با پسرای خاورمیانه نپری😂
قرار نیست جواب همه را بدیم
قرار نیست همه را خوشحال کنیم
قرار نیست همه از ما راضى باشند
قرار نیست همه با ما دوست باشند
بعضى اوقات ما فکر میکنیم که
مسئولیت ویژه اى بر عهده داریم تا
رضایت همه را جلب کنیم و جورى
رفتار کنیم که همه از ما خوششون
بیاد و به همین خاطر زندگى خودمون
را تباه میکنیم تا محبوب دل ها
باشیم، اونم براى آدم هایى که امروز
هستند و فردا نیستند! یادمون باشه
که ما مسوول خوشحال کردن همه
نیستیم و نباید باشیم سعى کنیم
آدماى درست را انتخاب و به زندگیمون
وارد کنیم، دو تا دوست خوب که رابطه
عمیق و محکمى باهاشون داریم، بهتر از
صد تا رابطه بى ارزش و توخالیه که فقط
وقت و انرژى و عمر آدمو تلف میکنه
درست انتخاب کنیم
ﯾﻪ ﯾﺎﺭﻭﯾﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻤﻮﻧﻮ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ : ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﯾﻪ ﺍﺳﺘﺨﺮ
ﻣﺠﺎﻧﯽ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ، ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﯿﻢ ﺷﻤﺎﻡ ﺩﺭ ﺣﺪ ﺗﻮﺍﻧﺘﻮﻥ ﮐﻤﮏ
ﮐﻨﯿﺪ …
.
.
.
.
ﺑﺎﺑﺎﻣﻢ ﯾﻪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺑﻬﺶ ﺩﺍﺩ
نخند توانمون همین بود😐😂
.
فقط یه "حمید" تو کل دنیا وجود داره که هفته ای یه ساعت کار میکنه و ۳۰ ساله در حال عشق و حال در یه کشور اروپایی میباشد
و اون کسی نیست جز
حمید معصومی نژاد از رم :)
مگر چگونه زندگی میکنیم که تا کسی میمیرد
میگوییم راحت شد...!
خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم،
مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم
بی هیچ ملاحظه ای ایام میگذرانیم اما دلمان
عمر نوح میخواهد...!
کم میخندیم و زود عصبانی میشویم
کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم...!
زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم،
زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما زندگی کردن را نه
ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است
بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم
بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم
فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه
بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم
عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن را...
مگر بیشتر از یکبار فرصت زندگی کردن داریم...؟