:)

:)

پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

این داستان : شاپور بی اعصاب

جمعه, ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۰۱:۰۸ ب.ظ

‏دختر پادشاه یونان عاشق شاپور ساسانی شد و پیشنهاد ازدواج داد ، شاپور در قبال این پیشنهاد خواستار باز کردن دروازه‌های شهر برای سربازان ساسانی کرد . شاهدخت موافقت کرد و به پدرش خیانت کرد ؛
شاپور پس از تصرف شهر دخترک را گردن زد و گفت : کسی که به پدرش خیانت کرد چگونه به من رحم کند ؟!!

+تا تو باشی دیگه با پسرای خاورمیانه نپری😂

  • 00:00 :.

نظرات  (۷)

پسر فقط پسر ایرونی تخم جنیه برا خودش

پاسخ:
بی اعصابی ها خخخ

لایک +​« کسی که به پدرش خیانت کرد چگونه به من رحم کند ؟!! »

پاسخ:
توهم بی اعصابی :)

:/

پاسخ:
چی شده ؟
  • حصـــــــcafeh.blogـــــین ..
  • وحشتناک باحال بود.

    پاسخ:
    حالا چرا وحشتناک
  • خانوم میم
  • با سلام

    پرهایمان.... :|

    پاسخ:
    ریخت ؟
  • خانوم میم
  • آری 

    :/ خخخ

    پاسخ:
    چسب بزن خخخخ

    خخخخخ این داستان: طبق معمول پسرهای ایرانی توهم زدند!

    آخه شما و چه به شاهدخت!!! 

    پاسخ:
    حالا خوبه دختره خواستگاری کرد ولا 
    شاهدخت کیلویی چنده ما اراده کنیم با بزرگتر از اون ازدواج می کنیم خخخخ

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی