:)

:)

پربیننده ترین مطالب
نویسندگان
۰۲
مرداد

➕اطرافت رو با آدم‌هایى پر کن 

که راجع به دیدگاه‌ها و ایده‌ها حرف می‌زنن،

 نه راجع به آدم‌هاى دیگه…!

۰۲
مرداد

مهربان که باشی

صبح هم زیباست

خورشید هم زیباست

آسمان رنگ دیگری دارد 

روزت رویایی است اگرتو بخواهی

برای مهربانی همیشه بهانه پیدامی‌شود

سلام صبح تابستونی تون پر ازمهر و شادی

۰۱
مرداد

ﺧﺪﺍی مهربانم !
ﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﺗﺎ
ﻫﺮﺭﻧﺠﯽ ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ، ﻫﺮﻏﺼﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺷﺎﺩﯼ 
ﻫﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ..
ﻫﺮ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺍﺳﺎﯾﺶ ﻭ آﺳﺎﻧﯽ ..
ﻫﺮ ﻓﺮﺍﻗﯽ ﺑﻪ ﻭﺻﻞ .. ﻫﺮ ﻗﻬﺮﯼ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﯽ ..
ﻫﺮ ﺯﺷﺘﯽ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ..ﻫﺮ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﻧﻮﺭ ..
ﻫﺮ ﻧﺎﻣﻤﮑﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﻮﺩ .. 

خدای مهربانم از تو می خواهم..!
ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻭ هستی دوستان و عزیزانم و
 .... آﺭﺯﻭﻫﺎیشان ﺭﺍ ، ﻏﺮﻕ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ 
ﻣﻌﺠﺰﻩﮔﺮﺕ بفرما... آمین یا رب العالمین 🙏

✨شبتون آروم دوستان 

۰۱
مرداد

همسرتان رابه راحتی ببخشید

زن وشوهرهایی که راحت میتوانندبه خاطر مسائل کم اهمیت یکدیگرراببخشندرابطه عاطفی طولانیتروقویتری باهم دارند.

وگرنه به مروردچار طلاق عاطفی میشوند

۰۱
مرداد

بگذار آدمها تا میتوانند 

سنگ باشند...

مهم اینست که تو از نـژادچشمه ای 

پس جاری باش... 

اجازه نده سنگ هامانع 

حرکت توشوند...

از روی آنها با لبخند عبورکن

۰۱
مرداد

الهی امروز 

بهترین ثانیه ها 

شیرین ترین دقایق

دلچسب ترین

ساعت ها

دوست داشتنی ترین

لحظه ها راپیش رو

داشته باشید

۳۱
تیر

پروردگارا ......

وقتی که شب فرا می رسد 

قلبم از تو آرامش می گیرد

و خوابم از ایمان به تو ،

اطمینان می یابد 

مرا از واسطه های آرامش

و شادی بندگانت قرار بده ..


شبتون آروم 

۳۱
تیر


ابتکار جدید واسه جلوگیری از سوختن دست موقع سرخ کردن غذا 

۳۱
تیر

الهی امروزبه

آرزوهای قشنگتون برسید

الهی

حالتون خوب 

لحظه هاتون شیرین

کارهاتون موفق 

نگاه مهربان خدا همراهتون 

مشکلات تون آسان و

زندگیتون با

خوشبختی سپری بشه🌸🍃

۳۰
تیر


چند سال پیش هنگام اهدا جایزه نوبل به یک خانم او پشت تریبون فقط یک جمله بسیار کوتاه گفت:

Thanks charls

هیچکس منظور وی را متوجه نشد. و در همه اذهان فقط یک سوال بود: چارلز کیست؟ مگر چقدر به این زن کمک کرده که بابت دریافت نوبل فقط از او تشکر کرده و نامش را می آورد؟


مدتی بعد اپرا وینفری میزبان وی در اپراشو بود و از وی خواست منظورش را از بیان این جمله بگوید و چارلز را به جهانیان معرفی کند.

پاسخ تکان دهنده بود و حیرت انگیز. وی با لبخندی گفت: سالها پیش من زنی بودم که سواد دبیرستانی داشتم. خانه دار، الکلی و مادر 3کودک که هر 3پایین 7سال سن داشتند.

همسرم هم الکلی و بسیار هوسباز بود بطوریکه هر شب بایک زن به خانه می آمد و گاه با چند زن که جلوی چشم بچه هایم مواد مصرف میکردند و....

ومن از ترس از دست دادن همسرم نه تنها به او اعتراضی نمیکردم بلکه همپای او و دوستانش میشدم.


از فرزندانم به قدری غافل بودم که اگر دلسوزی همسایه ها نبود هیچکدام زنده نمیماندند. تا اینکه...

یک روز همسرم مرا ترک کرد. بی هیچ توضیحی. و من تا امروز نمیدانم که کجا رفت و چرا. ولی یک واقعیت عریان جلوی چشمم بود.من زنی بودم که هنوز 30 سالم نشده بود. الکلی و منحرف بودم. 3فرزند و یک خانه اجاره ای داشتم و هیچ توانایی برای اداره زندگی نداشتم.


روزها گذشت تا اینکه به خاطر نداشتن پول کافی مجبور به ترک الکل شدم و در کمال تعجب دیدم چقدر حالم بهتر است. به مرور کاری کوچک پیدا کرده و خودم زندگی خود و بچه هایم را اداره کردم. بچه ها به شدت احساس خوشبختی میکردند و من تازه میفهمیدم درحق آنها چه ظلمی کرده ام. وقتی دیدم بچه هایم با چه لذتی درس میخوانند و با من همکاری میکنند تا مبادا روزهای سیاه بازگردند منهم شروع به درس خواندن کردم و...

امروز نوبل در دستان من است. همان دستانی که روزگاری نه چندان دور از مصرف الکل رعشه داشت و هرگز نوازشی نثار کودکانش نکرد. اگر همسرم مرا ترک نمیکرد هرگز به توانایی هایم پی نمی بردم. چون من ذاتا انسانی تنبل و وابسته بودم.

اپرا پرسید: پس چارلز کی وارد زندگیت شد و چگونه کمکت کرد؟

زن پاسخ داد: چارلز همسر من بود.


❣این ما هستیم که باید نقش ورقهای دستمان را تعیین کنیم. به راحتی میتوان برگ برنده را تبدیل به بازنده یا برگ بازنده را تبدیل به برگ برنده نمود.

بعضی اوقات با رفتن بعضیها میتوان فردای بهتری ساخت

مهم این است که برگها در دست کیست.