:)

:)

پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۴۲ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۶
آبان

۲۶
آبان

۲۵
آبان

‏سالار خسته تو مینی بوس بخاری نصب کرده :)

۲۴
آبان

سوالی که همیشه توی ذهنم بوده و بی جواب مونده؛ اینه که ‏گوسفندا که همیشه سبزی میخورن، اونا دیگه چرا چربی دارن؟

۲۴
آبان

ما به اشتباه اینگونه می‌اندیشیم:

- درسم تمام شود راحت شوم
- غذایم را بپزم راحت شوم
- اتاقم را تمیز کنم راحت شوم
- بالاخره رسیدم، راحت شدم
- اوه چه پروژه‌ای، تمام شود راحت شوم

تمام شود که چه شود؟
مادامی که زنده هستیم و زندگی 
میکنیم هیچ فعالیتی تمام شدنی
 نیست بلکه آغاز فعالیتی دیگر است 

پس چه بهتر که در حین انجام دادن هر کاری
 لذت بردن را فراموش نکنیم نه مانند یک
 ربات فقط به انجام دادن بپردازیم به
 تمام شدن و فارغ شدن... 
لذت باعث قدرتمند شدن میشود 
و به طرز باور نکردنی باعث بالا 
رفتن اعتماد به نفس می‌گردد... 

توانایی لذت بردن، یک مهارت 
و یکی از اهداف مهم زندگی است.

۲۴
آبان

۲۳
آبان

کاش‌ این شرکتای سازنده‌ی موبایل میفهمیدن جای زیاد کردن دوربین و بزرگتر کردن صفحه اون سیم شارژرو باید طولانی کنن
والا ...

۲۳
آبان

سطحِ توقعتان را نسبت به آدمهاى
 اطرافتان،
بچسبانید کفِ زمین!
کنار بیایید با خودتان،که آدمها همین اند؛
قرار نیست همیشه مطابقِ میلِ تو رفتار کنند
یک روز با تو میخندند و
فردایش به زمین خوردنِ تو!
بگردید و آنهایى را که کنارشان
خودِ واقعىِ تان هستید پیدا کنید!
آنهایى که مجبور نیستید کنارشان نقش بازى کنید
 که مبادا فردا روزى برایتان حرف دربیاورند...
لبخند بزنید
به تمامِ آنهایى که زندگیشان را 
گذاشته اند براى آزار دادنتان
باور کنید هیچ چیز به اندازه ى لبخندِ شما،
معادلاتشان را بهم نمیریزد!

۲۲
آبان

شکست ها و نگرانی هایت را رها کن،
خاطراتت را،
نمیگویم دور بریز،اما قاب نکن
 به دیوار دلت...
در جاده ی زندگی، نگاهت که
 به عقب باشد،
زمین میخوری...
زخم بر میداری...
و درد میکشی...
نه از بی مهری کسی دلگیر شو ... 
نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم...
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، 
دلسرد مباش، تو چه میدانی؟
شاید ... روزی ... ساعتی ...
 آرزوی نداشتنش را میکردی...
تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار ...
هیچ کس آنقدر قوی نیست که 
ساعت ها بر عکس نفس بکشد ...
در آینده لبخند بزن... این همان 
جایی است که باید باشی!
هیج کس تو نخواهد شد
" آرامش سهم توست

۲۲
آبان

خنگول به ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺁﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﻪ‌ﺷﻮ ﻣﯿﺪﺍﺩ : ﺩﺍﺧﻞ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥﮐﻪ ﺷﺪﯼ ؛ ﺭﻭﺑﺮﻭﺕ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭﻩ ﺑﺎ ﺁﺭﻧﺠﺖ ﻃﺒﻘﻪ ۴ ﺭﻭ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﯼ؛ ﺩﺭ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺘﻮ ﺑﺎ ﺁﺭﻧﺠﺖ ﻣﯿﺰﻧﯽ.

 

 ﺑﻌﺪ ...
ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ و ﺩﺭُ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﺰﻧﻢ ﺑﺎ ﺁﺭﻧﺞ ﻧﺰﻧﻢ؟

یارو ﻣﯿﮕﻪ : مردِحسابی مگه  میخوای  ﺩﺳﺖ خالی  بیای؟؟؟😂😂😂